دستیابی به مزیت رقابتی در کسب و کار با تحلیل شاخص های کلیدی ریسک KRI

مدیریت استراتژیک (حتی در سطح کارکردی مانند منابع انسانی) بدون درک دو مفهوم کلیدی در حوزه “عملکرد” یعنی (KPIs) و “ریسک” یعنی (KRIs) امکانپذیر نیست. شاخصهای کلیدی عملکرد (KPIs) که حتما باید با هر دو رویکرد پسرو و پیشرو مورد استفاده قرار بگیرند ، به ارزیابی میزان مطلوبیت دستیابی به اهداف عملکردی سازمان میپردازند، در حالی که شاخص های کلیدی ریسک (KRIs) به تغییرات پروفایل ریسک سازمان و اینکه آیا این تغییرات در محدوده تحمل مورد انتظار هستند یا خیر، اشاره دارند.
یکی از چالشهای رایج این است که بسیاری از سازمانها KPI و KRI را بهطور مجزا مدیریت میکنند که منجر به ارائه دیدگاههای جداگانه و گاه متناقض از عملکرد و ریسک سازمان میشود. این جداسازی میتواند به مدیران ارشد ، دادهها و اطلاعات کافی برای تحلیلهای جامع در مورد میزان پیشرفت دستیابی به اهداف استراتژیک یا تعادل بین ریسک و پاداش را نداده و تفکر سیلویی را توسعه دهد.
KRIs بر پیشگیری از مشکلات و مدیریت ریسک تمرکز دارند و دادههای لازم را برای ارزیابی احتمال و تأثیر رویدادهای احتمالی فراهم میکنند. به عنوان مثال، نرخ ترک شغلی بالا میتواند به عنوان یک KRI نشاندهنده ریسکهای مرتبط با حفظ نیروی کار باشد. از سوی دیگر، KPIها معیارهای عملکردی مانند رضایت کارکنان یا زمان استخدام را اندازهگیری میکنند.
یکی دیگر از عملکرد های شاخص های کلیدی ریسک اینست که به تبدیل ریسک پذیری به تحمل ریسک عملیاتی کمک می کند(که بصورت آستانه انحراف حول شاخص ها نشان داده میشود) .اگر ریسک پذیری ما بالا باشد باید این آستانه وسیع تر باشد و نوسان بیشتری از استاندارد فرض شده مورد قبول خواهد بود یعنی سازمان بدنبال حفظ وضعیت موجود نیست و مانند سازمان های کم ریسک بدنبال کنترل انحراف از وضعیت فرض شده با استفاده از کنترل های مبتنی بر فرآیند های داخلی سریع نمی باشد .معنی این عرضم اینست که چنین سازمان هایی بیشتر تفکر چابک را در عصر عدم قطعیت امروزی درک کرده اند .
همینطور که در عصر دیجیتال و تحولات صنعتی پیش میرویم، توانایی مدیریت همزمان عملکرد و ریسک به یکی از عوامل کلیدی برای دستیابی به مزیت رقابتی تبدیل خواهد شد چرا که مدیران با دانش عمیق از عملکرد / ریسک میتوانند در مقایسه با رقیبان ریسک بیشتری را بپذیرند چرا که میدانند ریسک هایی که با آنها مواجه هستند مبهم نیست , محدوده ریسک پذیری درک شده است و از مسیر سیستم مدیریت استراتژیک پیگیری میشود تا به عنوان یک مزیت رقابتی مورد استفاده قرار بگیرد.
شاید بپرسید حال چگونه باید این دغدغه را پیاده سازی کرد؟ در انتهای تصویر بالا گزینه هایی را مشاهده می کنید اما اجازه بدهید کمی عملی تر از چند مدل صحبت کنم . برای مدیریت ریسکهای استراتژیک، ابزارهایی مانند مدل “پاپیون ریسک” (Risk Bow-Tie) و “نقشه گرمایی ریسک” (Risk Heat Map) و حتی “تحلیل سناریو “(Scenario Planning) و نیز “چارچوب مدیریت ریسک سازمانی” (COSO) که از جامعترین چارچوبها برای مدیریت ریسک استراتژیک است ، کاربرد دارند به عنوان مثال ، نقشه ریسک از 4 منظر (Four Perspective Risk Map) با ارائه نمایی جامع از ریسکها در سازمان، به تیمهای اجرایی کمک میکند تا به بررسی سطح ریسکهای موجود و ارتباط آنها با اهداف استراتژیک بپردازند. KRI ها در این فرآیند به عنوان داشبوردی برای نظارت بر ریسکها عمل میکنند و به موازات KPI ها که عملکرد را ردیابی میکنند، اطلاعات ضروری را برای تصمیمگیریهای مدیریتی فراهم میآورند.
امیر حسین اکبری – تحلیل گر کسب و کار های SMB